فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است و در حال حاضر عضو شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشیست. علیرغم فعالیتهای گستردهای که در حوزه تئاتر دارد، اولین نقش تصویری او مقابل دوربین "سعید سلطانی" در سریال ماندگار و پرمخاطب «پس از باران» او را به "عموغلام" تلویزیون مشهور کرده است. پخش سریال «دولت مخفی» و حضور وی در این سریال بهانهای شد تا با وی به گفتگو بنشینیم.
به عنوان سوال اول بفرمایید که وضعیت جسمانیتون بهبود پیدا کرده؟ چرا کم کار شدید؟
من خیلی خوب هستم ولی حدود چهار پنج سال هست که دیگر نقش منفی بازی نمیکنم. در دانشگاه تدریس میکنم و در این حرفه فعالیت دارم.
با توجه به اینکه شما بازیگری را از تئاتر شروع کردید و در این حرفه سابقه طولانی دارید و جوایز متعددی دریافت کردید، وضعیت تئاتر رو این روزها چطور میبینید؟
همان طور که شما گفتید من از بدنه تئاتر وارد عرصه هنر شدم و در شورای نظارت این هنر هستم فکر میکنم این روزگار تئاتر حال خوبی ندارد. الان تئاتر به جایی رسیده که سالنهای خصوصی مثل قارچ همه جا پر شده البته زیاد شدن این سالنها نیاز جامعه امروزیست ولی چون تفکر هنری در این سالنها وجود ندارد کارگردانانی سمت این کار میروند که فقط به این فکر میکنند که یک گروه جمع کنند و کار روی صحنه ببرند و فقط شوق رسیدن به اجرا دارند. در نتیجه تفکر و شیوه اجرا و شناخت ذائقه مخاطب همه از دست رفته. این مسائل همه به دلیل تعدد سالنها و اجراهاست. مثلاً در یک سالن ساعت 5 اجرا دارند و ساعت 6:30 هم اجرا دارند. خب برای این سالنها باید تئاترهایی در نظر گرفته شود که دکورهای مشابه و ساده داشته باشند تا در فرصت اندک شرایط اجرای نمایش آماده شود در نتیجه تفکر از دست میرود. در واقع به قول پیتر بروک که میگوید مباد روزی که هنر باری به هر جهت باشد. الان هنر تئاتر در این روزگار باری به هر جهت شده است.
به نظر شما چه دلایلی باعث بروز این مشکلات شده است؟
من فکر میکنم به این دلیل است که همه درها در این حوزه باز شده است. من در حوزه سینما و تلویزیون هم حضور دارم و مطلع هستم که برای ورود به این حوزه ضوابط خاص وجود دارد ولی برای ورود به حوزه تئاتر این اشلها وجود ندارد. همه میتوانند وارد شوند. مثلاً من دیدم دانشجویان سال اول این هنر کارگردانی میکنند. این روزها برای بازیگری و کارگردانی همه به گذراندن دورههای شش ماه بسنده میکنند. ولی در روزگار قبل اجرا در تئاتر شهر خیلی سخت بود تئاتر شهر در گذشته حرمت و قداستی داشت. ولی امروزه به نظر من تئاتر شهر مرده است. در گذشته دورتادور تئاتر شهر نمایشهای خیابانی بود و همه برای تماشای آن حلقه میزدند ولی این روزها این سبک اجراها نادر است. کسی هم که خلاقیت دارد فرصتی برای کار کردنش فراهم نمیشود و کنار گذاشته شده است.
آقای آتشانی برگردیم سر کارهای تلویزیونی شما و ماندگارترین نقشی که شما در این مدیوم بازی کردید. نقش عموغلام در سریال ماندگار «پس از باران». ایفای این نقش در زندگی حرفهای شما چه نقشی داشت؟
این کار اولین کار تصویری من در دهه هفتاد بود. در کار تصویر باید طبق آموختههای اساتید بزرگی که من در دانشگاه در محضرشان درس خواندم به این نکته باید اشاره کنم که در مرحله اول شما انتخاب میشوید، ولی در مراحل بعدی باید انتخاب کنید. انتخاب شدن من برای کار تصویر درست بود و من در موقع و نقش مناسب انتخاب شدم. همه چیز آن پروژه از جمله متن، بازیها و موسیقی و... خوب بود و روزگار، روزگار خوش تصویر بود و آن اتفاقی که باید، افتاد. ولی بعد از آن من یک راهنما نداشتم که من را برای انتخاب نقشهای بعدی راهنمایی کند. بعد از پروژه «پس از باران» آن قدر به من نقش منفی پیشنهاد شد که من از این نقشها منزجر شدم. هنرمند باید کارهای خلاقانه انجام دهد و کشف کند. باید کار متفاوت ارائه بدهد ولی در هنر کشور ما اینطور جا افتاده که اگر کسی نقش منفی بازی کرد باید تا آخر عمر منفی بازی کند. به اصطلاح باید همیشه شمرخوان یک تعزیه باشد. من هرگز زیر بار این مسائل نمیروم من تحصیلات تئاتر دارم و میتوانم در نقشی غیر از نقش منفی هم خوب بازی کنم. در مورد بازخوردهای این نقش هم بگویم که بسیار مثبت بود ولی کاش من کمی صبر میکردم و نقشهای منفی بعد از آن را بازی نمیکردم. متأسفانه مزه دیده شدن و تصویر باعث شد که ماندن در نقش منفی برای من ادامهدار شود ولی من به نوعی کمبودهای خودم در نقشهای مثبت را در صحنه تئاتر و تعزیه جبران کردم. من همچون اسمم که علیاکبر است هر سال در ماه محرم علیاکبر خوان تعزیه روستای زریندشت آتشان هستم. یعنی من هر سال محرم باید به آن روستا بروم و علیاکبرخوانی کنم بر عکس این نقشهای منفی که در تصویر به من پیشنهاد میشود.
در ادامه فرمایشات شما باید عرض کنم که در حال حاضر سریال «دولت مخفی» از شبکه آیفیلم پخش میشود و شما در این سریال نقشی را بازی کردید که حتی در ظاهر و کردارهای این شخصیت، به نوعی تداعی کننده نقش عموغلام در سریال «پس از باران» بود این پیشنهاد خودتان بود یا کارگردان این کار؟
نه قرار نبود این اتفاق بیفتد. زمانی که «پس از باران» را بازی کردم مجرد بودم. وقتی که متأهل میشوی مسئولیت بیشتری داری و برای امرار معاش مجبور به انجام کارهایی میشوی که دوست نداری. سریال «دولت مخفی» آخرین کار تصویری من بود که در سال 90 ساخته شد. سر این کار خیلی با آقای برزیده کارگردان صحبت کردیم. ایشان یک سمت و سویی داشتند و من یک سمت و سویی داشتم این کار به زبان مادری من نزدیک بود. سعی کردم در راه رفتن و لحن تغییر ایجاد کنم اما به دلیل این که باز هم نقش منفی بود تداعی کننده نقش عموغلام شد. و بهرحال یک مسائلی مثل طراحی لباس و گریم که دست من نبود و به کارگردان مربوط بود هم در این تداعی تأثیر داشت. من متأسفانه پلههای بعد از «پس از باران» را درست بالا نرفتم.
البته به نظر من باید دید مثبتی به آن نقش داشته باشید چون نقشی بود که در یادها ماند و خیلی از بینندگان هنوز شما را به اسم عموغلام میشناسند.
بله البته. واقعاً در ذهنها ماند. ولی باید به این نکته توجه کنید که ممکن است به دلیل شرایط موجود در یک پروژه و نیاز معیشتی نقشهای بعدی ماندگار نشود ولی بیننده این مسائل از یک بازیگر نمیپذیرد. در پروژه دولت مخفی به دلیل مشکلاتی که برای من پیش آمده از ادامه کار در این پروژه جا ماندم.
اگر نویسنده بودید برای خودتان چه نقشی مینوشتید؟
دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم. من قرار بود در کار تاریخی آقای میرباقری بازی کنم اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم در محضر ایشان تملذ کنم. ولی در صحنه تئاتر همه ژانرها را در زمینه بازی و نویسندگی تجربه کردم. به نظر من در عرصه تئاتر باید هم بازیگر بود و هم نویسنده و هم کارگردان. در عرصه تئاتر بازیگر صرف بودن کافی نیست.
مصاحبه کننده: سمانه مقدم